یکی از مهمترین مسائلی که شما باید به عنوان یک والد به آن اهمیت بدهید روانشناسی فرزندتان است. خیر، نیازی نیست که به والدگری شما نمره و امتیازی داده شود. اما آنچه که باید انجام دهید، پی بردن به چیزهای سادهای است که به شما میگوید کودکتآنچه چیزی دوست دارد یا از چه چیزی خوشش نمیآید، چه چیزی باعث خنده یا گریه او میشود، و یا چه چیزی به او انگیزه میدهد یا موجب درماندگی او میشود.
در این مقاله قصد داریم برای والدین را در پی بردن به آنچه در ذهن کودک میگذرد آگاه سازیم:
روانشناسی کودکان چیست؟
روانشناسی کودکان، بخش مهمی از روانشناسی رشد میباشد، که گستره وسیعی دارد و یکی از رایجترین موضوعات موردمطالعه در این زمینه است. این شاخه تخصصی، فرآیندهای روانشناسی کودکان از زمان تولد تا دوران بلوغ را موردبررسی قرار میدهد. و به تغییرات روانشناختی که از زمان نوزادی رخ میدهد میپردازد.
حوزه این مطالعه شامل مهارتهای حرکتی، رشد شناختی، مهارتهای زبان، تغییرات اجتماعی، رشد احساس و غیره است.
لزوم درک روانشناسی کودکان
والدین برای درک توانائی و مهارت و یا عدم وجود آنها، روش مخصوص خود را دارند. زمانی که نتوانید فرزندتان را درک کنید ممکن است در تفسیر یا قضاوت آنها مرتکب اشتباه شوید. بعضیاوقات این سوءتفاهمها ضرری نمیرساند اما اغلب اوقات اینگونه نیست. والدین در رشد شناختی کودک نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. عدم آگاهی درباره رشد کودک اغلب منجر به قضاوت نادرستی درباره فرزندان میشود که نتیجه آن تصمیمگیریهای اشتباه توسط والدین است.
مطالعه روانشناسی انجامشده نشان میدهد، فرزندان مستقیماً از میزان زمانی که والدین برای رشد آنها صرف میکنند تأثیر میپذیرند. ازاینرو والدین باید از جنبههای مختلف روانشناسی و رشد کودک خودآگاهی داشته باشند تا بتوانند نسبت به رشد هیجانی و ذهنی او واکنش درستی نشان دهند.
نکاتی برای درک بهتر روانشناسی کودک
ایفای نقش والدگری چیزی فراتر از تأمین آرامش برای کودکان است. آنها میخواهند به لحاظ عاطفی تأمین شوند و احساس امنیت کنند. در اینجا برخی از نکات روانشناسی کودک را مطرح خواهیم کرد که شمارا در درک بهتر فرزندتان یاری میکند:
مشاهده نکته کلیدی است
یکی از سادهترین، و حتی تأثیرگذارترین، راههای یادگیری روانشناسی کودکان مشاهده است. نسبت به آنچه کودکان انجام میدهد یا میگوید علاقه نشان دهید. زمانی که غذا میخورد، میخوابد و بازی میکند به رفتارها، طرز صحبت، و خلقوخوی او توجه کنید. به خاطر داشته باشید فرزند شما منحصربهفرد است و همچنان که بزرگ میشود میتواند شخصیت برجستهای داشته باشد. بنابراین، از مقایسه فرزندتان با سایر کودکان خودداری کنید، زیرا این کار نهتنها به شما استرس میدهد بلکه باعث میشود فرزندتان نیز احساس ناخوشایندی داشته باشد.
از خودتان سؤالاتی بپرسید که به شما در درک به روانشناسی کودکان کمک میکند.
- کودک من بیشتر به چهکاری علاقه دارد؟
- فرزند من زمانی که میخواهد کاری برخلاف میلش انجام دهد، مثل خوردن سبزیها، زود بیدار شدن یا انجام تکالیفش چه عکسالعملی از خود نشان میدهد؟
- چقدر اجتماعی است؟ آِیا تمایلی به تجربه چیزهای جدید، یا به اشتراک گذاشتن آنها دارد؟
- چه قدر طول میکشد با محیط خو بگیرد، آیا قادر است خود را با تغییرات محیطی وفق دهد؟
مادامیکه این سؤالات را پاسخ میدهید، به خاطر داشته باشید که نباید او را قضاوت کنید. فقط به رفتارهایش توجه کنید تا نسبت به او آگاهی داشته باشید.
برای فرزندانتان وقت کافی بگذارید
والدین امروزی همواره مشغول کار و انجام کارهای منزل هستند. ” چند وظیفهای بودن”، نامی که والدین بر آن گذاشتهاند، باعث شده در یکزمان به چیزهای زیادی رسیدگی کنند. یکی از آنها تربیت کودک است. اگر به این منوال برای فرزندتان وقت میگذارید، اکنون زمان تغییر است. اگر میخواهید آنها را بشناسید، لازم است برایشان وقت بگذارید.
- مدتزمانی که سر میز شام با فرزندانتان وقت میگذرانید یا وقتیکه آنها را به مدرسه میبرید و برمیگردانید کافی نیست. شما باید زمانی را برای گفتوگو و بازی با آنها اختصاص دهید، هرچه زمان بیشتری برایشان اختصاص دهید از روانشناسی آنها آگاهتر میشوید.
- صحبت با فرزندتان به شما این اجازه را میدهد تا متوجه شوید در مدرسه چه چیزی برایشان پیش آمده، آهنگ یا برنامه تلویزیونی موردعلاقهشان چیست؟ چه چیزی آنها را به وجد میآورد و چه چیزی آنها را هیجانزده نمیکند.
- صرف وقت کافی همیشه به این معنا نیست که با یکدیگر صحبت کنید یا کاری را باهم انجام دهید. اینکه بتوانید گاهی اوقات در کنار هم باشید و در سکوت آنها را تماشا کنید به شما کمک میکند تا شخصیتشان را بیشتر بشناسید.
فرزندان به تمام توجه شما نیاز دارند
وقتی تصمیم میگیرید زمانی را برای فرزندانتان اختصاص دهید، طوری برنامهریزی کنید که وقتتان فقط برای آنها باشد و نه هیچچیز دیگری. فرزندان شایسته تمام توجه شما هستند. اگر سعی میکنید در مواقع آشپزی، رانندگی، یا انجام کارهای دیگر با فرزندتان صحبت کنید، ممکن است نتوانید بهخوبی جنبههای شخصیتی او را بشناسید.
حداقل برای انجام یک فعالیت برنامهریزی کنید ، بهطوریکه این امکان برایتان فراهم شود که وقت شما منحصراً به فرزندتان اختصاص یابد. وقتی تمام توجه خود را معطوف به فرزندتان میکنید، او احساس امنیت و باارزش بودن میکند و بهاحتمالزیاد، تمایل بیشتری برای همصحبتی با شما پیدا خواهد کرد.
به محیط اطراف کودک خود دقت کنید
تحقیقات نشان میدهد رفتار و نگرشهای فرزندان عمدتاً در محیطی شکل میگیرد که در آن رشد میکنند و بزرگ میشوند. برای اینکه فرزندتان را بهتر بشناسید باید به محیطی که در آن قرار دارد توجه کنید.
علاوه بر این تحقیقات نشان میدهد که محیط میتواند بر رشد مغزی کودک تأثیر بگذارد، که بهنوبه خود بر رشد مهارتهای زبانی و شناختی او نیز اثرگذار است. این لینک بهطور اختصاصی درباره محیط خانه در مقایسه با هر چیز دیگری صحبت میکند.
رفتاری که فرزندتان از خود نشان میدهد عمدتاً به نوع رفتار اطرافیان و نحوه برخورد دیگران با او بستگی دارد. برای شناخت محیط موجود در خانه و مدرسه کودک وقت کافی بگذارید. برای مثال، اگر فرزندتان پرخاشگری میکند یا دچار انزواطلبی شده است، در جستجوی این پرسش باشید که چه چیزی یا چه کسی باعث بروز چنین رفتاری شده است.
عملکردهای مغزی کودک را بشناسید
شاید والدین از روانشناسی فرزندشان آگاهی داشته باشند، اما درواقع نمیدانند که مغز او چگونه کار میکند. مغز بهوسیله تجربیات کودک شکل میگیرد، و این بهنوبه خود، بر نوع واکنش هائی که به موقعیتهای مختلف میدهند اثر میگذارد.
اطلاع از عملکردهای مغزی یک کودک به شما کمک میکند تا نسبت به رفتارهای او ازجمله، مهارتهای تصمیمگیری، اجتماعی، منطقی، و شناختی آگاهی بیشتری پیدا کنید.
تجربیات نادرست میتواند منجر به ثبت واکنشهایی منفی در ذهن کودک شود، که بر رشد کلی وی اثری منفی خواهد داشت.
آگاهی از چگونگی عملکرد مغز به شما کمک خواهد کرد تا تجربیات و بحرانهای منفی را به تجربه و فرصتهایی مثبت تبدیل کنید.
طبق گفته دانیل جی. سینگ، نویسنده کل مغز کودک: ۱۲ راهبرد بنیادین برای پرورش ذهنیت کودک شما، میتوانید به فرزندتان کمک کنید تا اساس مستحکمی برای یک زندگی اجتماعی و عاطفی سالم ایجاد کنند، و آنها را قادر سازید بهسادگی، با آگاهی از عملکردهای مغز موقعیتهای دشوار را مدیریت کنند.
گوش فرا دهید- اجازه دهید کودکتان داستان خود را برای شما بگوید
در روانشناسی کودکان گفتوگو خوب است، اما زمانی که در حال صحبت با فرزندتان هستید گوش کردن بسیار بااهمیت است. گفتوگویی ترتیب دهید تا فرزندتان شروع به صحبت کردن کند و سپس به آنچه که میخواهد بگوید گوش فرا دهید.
ممکن است کودکان نتوانند منظور خود را واضح بیان کنند، بنابراین لازم است در روانشناسی کودکان به کلمات و همچنین به نشانه های غیرکلامی که در صحبتهای خود از آن استفاده میکنند توجه کنید.
بر موارد زیر تمرکز کنید:
- تن صدا: نحوه بیان یک کلمه یا یک عبارت توسط آنها
- اصطلاحات: شمارا از نوع احساسی که دارند باخبر میکند. سعی کنید زمانی که درباره چیزی صحبت میکنند متوجه شوید چه حسی راجع به آن دارند، آن را دوست دارند، از آن میترسند، یا اینکه دچار اضطراب میشوند.
- زبان بدن: تماس چشمی برقرار کنید، و به حرکت دستها و طرز قرار گرفتن و ایستادنشان توجه کنید.
شما نهتنها باید به فرزندتان گوش دهید، بلکه باید این حس را به آنها منتقل کنید که شنیده میشوند و شما آنها را جدی میگیرید. با تائید آنچه میگویند و پاسخ میدهند بگذارید حس کنند شما منظورشان را متوجه شدهاید. اگر متوجه آنچه که میگویند نمیشوید، از آنها بخواهید برایتان بیشتر توضیح دهند. اما مراقب باشید، زیاد صحبت نکنید یا سؤالات زیادی نپرسید. چراکه این کار ممکن است کودکتان را از صحبت کردن بازدارد.
کودکان به روشهای مختلفی خود را بروز میدهند
کودکان برای ابراز احساسات یا نگرشهای خود روشهای مختلفی دارند. علاوه بر صحبت کردن، آنها این کار را از طریق فعالیتهایشان نیز انجام میدهند.
- اگر فرزندانتان به نقاشی، نویسندگی، یا بازیگری علاقهمندند، آنها را تشویق کنید تا این کار را بیشتر انجام دهند. آنها را به کلاسهای هنری یا نقاشی ببرید تا بتوانند احساسات و نگرشهای خود را بهتر ابراز کنند. علاوه بر این میتوانید بدون اینکه تخیلات و تصوراتشان را محدود کنید، موضوعات مختلفی برای نقاشی به آنها بدهید.
- همچنین میتوانید از او بخواهید یک دفتر ثبت وقایع روزانه داشته باشد که بتواند در آن چیزهای که در طول یک روز مشخص انجام داده و اینکه چه احساسی درباره آن داشته را بنویسد. هرچه بیشتر بنویسد یا نقاشی کند، بهتر میتواند آنچه در درونش میگذرد را ابراز کند.
- زمانی را به بررسی کارهای هنری آنها اختصاص دهید تا متوجه شوید چه چیزی در ذهنشان میگذرد. بیشازحد آنها را تفسیر نکنید، چراکه ممکن است با این کار احساسات خود را جایگزین احساسات آنها کنید و نتوانید آنها را بهدرستی قضاوت نمادید.
- بگذارید برایتان توضیح دهند چه چیزی مینویسند یا چه چیزی نقاشی میکنند و چه احساسی راجع به آن دارند.
سؤالات مناسب بپرسید.
در روانشناسی کودکان ، اگر می خواهید فرزندتان صحبت کند، باید سؤالات بجا و مناسبی از او بپرسید، با مطرح کردن پرسشهای با پاسخ باز مقدمه گفتوگویی را فراهم کنید تا در طی آن مفصلاً با شما صحبت کنند.
بهجای مطرح کردن این پرسش که ” این آهنگ رو دوست داری؟” که جواب آن نهایتاً یک ” بله” یا یک ” خیر” میباشد، سؤالتان را اینگونه مطرح کنید: ” نظرت راجع به این آهنگ چیه؟” این سؤال زمینه را برای صحبت کردن هر چه بیشتر کودک فراهم میکند.
بهجای مطرح کردن این پرسش که با چه کسی بازی کردید، از آنها بپرسید چه بازی کردهاند. اجازه دهید تا چائی توضیح دهند که دیگر خودشان دست از صحبت کردن بکشند.
- از پاسخ دادن به سؤالاتشان طفره نروید. اگر جوابی ندارید، آن را در گوشه ذهن خود نگهدارید تا با پاسخی مناسب به سراغشان بیایید. عدم پاسخ به سؤالاتشان آنها را برای مطرح کردن هر سؤال دیگری در آینده بیانگیزه میکند.
درباره رشد فرزندتان اطلاعات کسب کنید
همواره به دنبال کسب آگاهی درباره مراحل رشد فرزندتان باشید تا متوجه شوید این مراحل را چگونه میگذراند. کتاب بخوانید، به سراغ مجلات آنلاین بروید، و سعی کنید با مراجعه به یک مرکز مشاوره با یک متخصص و مشاوره کودک ارتباط بگیرید تا بتوانید اطلاعاتی راجع به روانشناسی و رشد کودک خود به دست آورید. وقتی ندانید باید انتظار چه چیزی را داشته باشید، هر چیزی ممکن است درست به نظر برسد و یا بالعکس. از حدس زدنهای ناآگاهانه بپرهیزید.
به رفتار سایر کودکان توجه کنید
گاهی اوقات، مشاهده رفتار کودکان هم سن و سال فرزندتان به شما کمک میکند تا او را بهتر بشناسید. همچنین این موجب میشود تا متوجه چگونگی رفتار فرزندتان در یک محیط اجتماعی شده و به نقاط ضعف و قوت شخصیت او پی ببرید. این بدان معنا نیست که کودکتان را با تمام کودکان هم سن و سال او مقایسه کنید و در مورد اینکه چه کسی بهتر است قضاوت نمادید.
احساس همدلی- با کفشهای کودکتان قدم بردارید
گاهی لازم است مانند یک کودک فکر کنید، و حتی مانند او عمل کنید تا به دنیای کودک پی ببرید. همدلی مؤلفه مهمی است که برای شناسایی بهتر فرزندتان باید آن را در وجود خود پرورش دهید. شاید با این کار بتوانید فرزندتان را در موقعیتهای بحرانی درک کنید. اما اگر احساس همدلی نداشته باشید شاید حتی نتوانید خود را به آنچه که آنها تجربه میکنند نزدیک کنید. در اینجا چندین راه ساده برای همدلی وجود دارد:
- به احساساتشان توجه کنید؛ سعی کنید موقعیتهایی که در آن قرار دارند را درک کنید.
- با زبان خودشان با آنها صحبت کنید تا بدینوسیله شمارا بهتر بشناسند. از خود این سؤال را بپرسید- اگر من کودک بودم، آیا زبان یک بزرگسال با کلمات و اصطلاحات پیچیده را متوجه میشدم؟
- وقتی متوجه رفتار فرزندتان نمیشوید، از خودتان بپرسید – اگر من بهجای فرزندم بودم چگونه رفتار میکردم؟
هوش هیجانی کودک شما چقدر است؟
درگذشته تا مدتها، کودکان بهاندازه بزرگسالان جدی گرفته نمیشدند؛ احساسات و عواطفشان نادیده گرفته میشد؛ زیرا فرض بر این بود که همچنان که بزرگ میشوند همهچیز را فراموش خواهند کرد.
اما، اکنون، میدانیم که این باور درستی نیست. دوران کودکی تأثیر بسزایی در شکلگیری شخصیت فرد دارد. به عنوان یک والد، هیچگاه نباید عواطف فرزندان و یا توانائی آنها برای کنترل احساساتشان را دستکم بگیریم.
در بررسی روانشناسی کودکان ، هوش عاطفی یا هوش هیجانی (EQ) درواقع توانائی شخص در تشخیص، بیان و کنترل عواطف میباشد. کودکان هرکدام با خلقوخوی منحصربهفرد خود متولد میشوند، برخی رک و کنش گرا، و برخی نیز خجالتی یا دیرجوش هستند.
به عنوان یک والد، این مسئولیت شماست که هوش هیجانی فرزند خود را بشناسید، و هر آنچه برای تربیت فرزندتان به عنوان فردی سالم و باهوش موردنیاز است را انجام دهید.
گمانهزنی نکنید
- گمان نکنید که در همه حال از نیازها و احساسات فرزندتان اطلاع دارید. اگر کودکتان اعتراضی ندارد، ممکن است چنین تصور کنید که او راضی و خوشحال است؛ و شما نیز پدر و مادر بسیار خوبی هستید چراکه کودک در انظار عمومی بهخوبی رفتار کرده و کجخلقی نمیکند.
- وقتی صرفاً حدس و گمان میزنید، درواقع مانع از آن میشوید که فرزندتان را بهخوبی بشناسید، و درنتیجه دست به انتخابهای نادرستی میزنید. با طرح پرسش میتوانیم هرگونه شک و تردیدی را از بین ببریم و مطمئن شویم که مشکل از کجاست.
اختلالات روانشناسی کودکان
کودکان تحت تأثیر والدین، اعضاء خانواده و جامعه رفتارهای مشخصی از خود بروز میدهند. اکثریت کودکان درگیر مسائل جزئی رفتاری مانند سماجت و گستاخی و یا کمبود توجه هستند. در اینجا به بررسی چندین اختلال روانشناسی در کودکان میپردازیم.
- اختلال کمتوجهی- بیش فعالی (ADHD): کودکان مبتلابه اختلال ADHD سه مشخصه مهم دارند: بیتوجهی، تکانش گری و بیش فعالی. همچنین ممکن است بیقرار، پرخاشگر و یا تحریکپذیر نیز باشند.
- اختلال دوقطبی و افسردگی : کودکانی که دچار این نوع اختلال هستند نوسانات شدید خلقی را تجربه میکنند؛ دورههای طولانی بیش فعالی که به دنبال آن رفتارهایی چون بیرمقی، ناراحتی، ناامیدی و بدگمانی وجود دارد.
- اختلال اضطراب: کودکان دارای اختلال اضطراب فراگیر همواره برای همهچیز اضطراب دارند. حتی بیاهمیتترین مسائل نیز آنها را دچار بیخوابی شبانه میکند.
- سندرم آسپرگر: این سندرم، نوع خفیف اوتیسم است؛ که نشانه های آن عبارتاند از: فقدان مهارتهای اجتماعی، بیزاری از ایجاد تغییر در روال روزمره و محیط فعلی، عدم توانایی در برقراری ارتباط بهصورت چشمی، اشارات غیرمعمول و بیانات مربوط بهصورت، فقدان همدلی و مهارتهای حرکتی ناشیانه.
- ناتوانی در یادگیری: این یک اختلال روانشناسی است که یادگیری را دشوار میکند. علائم آن عبارتاند از: عدم توانائی در توجه، حافظه ضعیف، هماهنگی ضعیف، عدم توانائی در پیروی از دستورالعملها، و عدم سازماندهی.
- اختلال رفتاری مخرب: افراد مبتلابه این اختلال همواره در وسوسه اعمالی چون به قتل رساندن دیگران هستند، یا اینکه تمایل دارند خودشان را از محیطهای اجتماعی جدا کنند، به اشیاء یا حیوانات آسیب برسانند، دروغ بگویند و یا حتی دست به سرقت بزنند.
- اختلالات خوردن: مبتلایان به این نوع اختلال مانند بیاشتهائی یا بولیمیا به عادات غذائی غیرمعمول تمایل دارند. این اختلالات معمولاً نتیجه تفکرات وسواسی درباره اضافهوزن و ظاهر فیزیکی است. علائم آن شامل عدم توانائی فرد برای خوردن, حالت تهوع و یا پرخوری است.
- اسکیزوفرنی: اسکیزوفرنی آنچنانکه در میان بزرگسالان رایج است بین کودکان چائی ندارد. علائم این اختلال روانشناسی شامل انزواطلبی، بیخوابی، عدم انگیزه، افت در عملکرد مدرسه، افسردگی، فراموشی و رفتارهای عجیبوغریب است.
اگر احساس میکنید فرزندتان علائمی از این اختلالات را دارد، سریعاً با یک پزشک متخصص مشورت کنید.
روانشناسان کودک روی دو نظریه ابتدایی کار میکنند
- رشد در کودکان امری درونی است، تغییر در ذات و سرشت رخ میدهد ( سرشت).
- رشد کودکان بستگی به محیط خارجی دارد که در آن قرار میگیرد ( پرورش).
متخصصان رشد کودکان را تحت شرایط مختلفی مطالعه میکنند:
- زمینه اجتماعی: نوع ارتباط با والدین، خواهر و برادران، دوستان، معلمان و سایر افراد مهم بر رشد کودک اثر میگذارد.
- زمینه فرهنگی: تأثیری که عوامل فرهنگی مانند، سنتها، ارزشها، و روشهای زندگی بر رشد و پیشرفت کودک دارد.
- زمینه اقتصادی و اجتماعی: تأثیر وضعیت اجتماعی کودک، جایگاه، شیوه زندگی و در دسترس بودن (یا عدم دسترسی به) منابع مالی بر رشد کودک.
خود را به چالش بکشید
درک روانشناسی کودکان مسئلهای چالشبرانگیز است. اگر بیش از یک فرزند دارید، به خاطر داشته باشید که روانشناسی کودک اول با روانشناسی کودک دوم و یا حتی با خردسالترین آنها متفاوت است.
این باور که تمام بچهها یکسان هستند و بخواهید از یک شیوه والدگری واحد در تربیت کودکان خود استفاده کنید کار اشتباهی است. شاید این کار خستهکننده و وقتگیر باشد ، اما درک روانشناسی کودک مهمترین چیزی است که میتوانید برای رشد و پرورش او به عنوان یک شخص بزرگسال سالم انجام دهید.
1 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
با سلام خدمت جناب آقای لازمی زاده عزیز. کاش والدین یاد بگیرن برای حل مشکلات بچشون به خاله خانباجی مراجعه نکنن. واقعا ما مشاوره ها خسته شدیم از این بابت. میرن از عمه مشاوره میگیرن و کارشون به جاهای باریک میرسه بعد تازه یادشون میفته مشاور متخصص هم در این زمینه هست. به هر حال ممنونم از اینکه این موضوع رو در سایت خوبتون پوشش دادید استاد.